وبلاگ رسمی blod

سلام بچه ها. حالتون چطوره؟من واقعا فراموش کردم هم زمان با کانال اینجا هم اطلاع رسانی کنم و امشب وقتی تلگراممو چک کردم و کلی پیام دیدم تازه یادم اومد تو وبلاگ چیزی نگفتم. اگه در مورد ادامه باروک سوالی دارین بقیه ی متن رو بخونین :))در مورد روند رمان تو کانال به بچه هایی که بودن توضیح دادم که موقعیتی که توشم اونقدر برام استرس زا و درگیر کننده س که باروک اصلا تو ذهنم نیست. من درگیر ساخت فیلمم و تو این فیلم دارم بازی می کنم و این اولین تجربه ی حضور من جلوی دوربینه. با اینکه بازیگری کار مورد علاقه ی من نیست اما به شدت براش ذوق دارم و تمام تلاشمو می کنم بهترین خودم باشم. انقدر به کاراکتری که باید بازی کنم فکر می کنم و سعی می کنم مثل اون رفتار کنم که گاهی خودمم هم گم می کنم. با دوستام حرف نمی زنم چون از کاراکترم دور میشم. خانواده امو زیاد نمی بینم چون همش سر تمرینم یا دارم با خودم خلوت می کنم که چیکار کنم بهتر بشم. دو روز دیگه فیلم برداریه و نتیجه ی یه ماه تمرین اونجا مشخص میشه و من انقدر این چند وقته خسته شدم که نیاز دارم یه ماه بخوابم. بعد از اون هم قراره چشممو عمل کنم و بعد از دوره ی بهبودش میرم سراغ فیلم بعدی. تو کانال گفتم که باروک رو نمی تونم الان تمومش کنم و نمی دونم هم کی برمی گردم سرش. شاید به خاطر علاقه ای که به کاراکتر مسیح دارم چند هفته ی دیگه دوباره نوشتنشو شروع کنم و شاید هم انقدر درگیر بشم که تا سال دیگه خبری ازم نباشه. در مورد باروک چیزی معلوم نیست و من از این بابت شرمنده ام.یه سری برنامه ها در مورد محله ی ممنوعه تو ذهنم دارم که شاید یه چیزی مربوط به رشته ام برای محله ممنوعه ساختم که برام تجربه شه. اما حرفی ازش نمی زنم که اگه وقت نکردم نگید سحر مگه وبلاگ رسمی blod...